فصل‌نامۀ شمارۀ اول (تابستان سال ۱۳۹۵)

عوامل تعیین کنندۀ سیاست خارجی افغانستان/نویسنده: دکتور میرویس بلخی

چکیده:

طرح، تنظیم و اجرای یک سیاست خارجی موفق مستلزم شناخت عوامل تعیین‌کنندۀ داخلی و خارجی آن است. بسیاری از کشور­های آسیایی پس از رویداد­های مهم در تاریخ معاصر، با نگاهی جدید به ظرفیت­های بالقوه نو خود روی­آوردند و روابط خود با کشورهای منطقه و جهان را برمبنای آن تعریف کردند.  افغانستان پس از یازده سپتامبر و ایجاد حکومت جدید وارد یک مرحلۀ بی‌بدیل در سیاست خارجی خود شد که در نتیجه تعاملات کشور با بازیگران بین‌المللی گسترش یافت. با این‌وجود، طراحی سلیقه‌ای اصول و اهداف سیاست خارجی از طریق تصمیم­گیرندگان این عرصه به‌عنوان یک سنت در طراحی سیاست خارجی افغانستان حاکم است. این نوشته با نگاه به مشکلات فوق در پی آن است تا عوامل اصلی مؤثر بر روند تصمیم‌گیری سیاست خارجی را شناسایی نموده برای رهبران به معرفی بگیرد. شیوۀ پردازش مقاله توصیفی-تحیلی است و منابع کتابخانه‌ای به­کار گرفته شده است.

کلیدواژگان: افغانستان، عوامل­تعیین­کنندۀ سیاست خارجی، منافع­ملی، حافظۀ تاریخی، محیط بین‌المللی، مهاجرت.

جایگاه نوین دیپلوماسی عمومی در سیاست خارجی/نویسنده: دکتور سروش امیری

چکیده:

دیپلوماسی عمومی در سیاست خارجی برای تاثیر گذاری برمردم کشورهای دیگر از امکانات و ابزارهای رسانه ای، ارتباطی و روابط عمومی استفاده می کنند. بطوری كه حكومت ها از طريق آن حكومت كشور ديگر را دور مي زنند و فرآيند سياسي آن جامعه را هدف مي گيرند. اين اقدام نشان دهنده  افكار عمومي در معادلات سياسي است که با مداخله مستقیم از طريق رسانه و تبلیغات، كشور ديگر را با معيارها، ارزش­های مورد نظر هم­سو کند. گاه دیپلوماسی عمومی، به اولویت­ها و مزیت­های یک دولت- ملت بر می­گردد. سیال­بودن مفهوم دیپلوماسی عمومی در مقایسه با دیپلوماسی رسمی باعث تغییر و تنوع در روش­ها و ابزارهای مورد استفاده­ی آن شده است. پیدایش گونه­های دیپلوماسی نوین از جمله دیپلوماسی عمومی را که با هدف تأثیرگذاری برافکار عمومی جهانی و ترسیم تصویر مثبت از یک هویت ملی در عصر تصویرسازی و مشروعیت بخشی به سیاست­ها صورت می‌پذیرد، در عرصه تحولات سیاست بین­المللی شاهد هستیم. در این مقاله با بهره گیری از  روش توصیفی ـ تحلیلی ضمن تعریف مبانی، ماهیت، ابزار و عملکرد دیپلوماسی عمومی نوین، جریان هم­افزای آن با سیاست خارجی بیان می­شود.

کلیدواژگان: دیپلوماسی عمومی نوین، دیپلوماسی رسانه­ای، سیاست خارجی، تعامل هم­افزا

افغانستان و سازمان همكاري‏ شانگهاي؛ فرصت‏ها، محدوديت‏ها و دورنما /نویسنده:سید عباس حسینی

چکیده

سازمان همكاري شانگهاي پس از تشكيل رسمي آن در سال 2003، با توجه به ماهيت تهديدهاي امنيتي ‌ـ تروريستي و هم‏چنين مواد مخدر كه با آن مواجه است، تلاش كرده حضوري جدي در افغانستان داشته باشد؛ به همين دليل، اين كشور به عنوان عضو مهمان در تمام نشست‏هاي سران عضو شانگهاي دعوت شده است. از سوي ديگر، كشورهاي عضو شانگهاي، نگران حضور طولاني‏مدت امريكا و ناتو در منطقه بوده‌اند. در مقابل، افغانستان بر اساس خط مشي منطقه‏گرا در سياست خارجي خود، به خصوص پس از انتقال مسئولیت‌های کامل امنیتی از نیروهای خارجی و خروج این نيروها، تمايل خاصی برای تقویت روابط با شانگهاي داشته است. در نهايت افغانستان در جون 2012 به عضويت ناظر سازمان همكاري‏هاي شانگهاي درآمد. اما حضور فعال شانگهاي در افغانستان و هم‏چنين نقش افغانستان در اين سازمان، با برخي محدوديت‏ها، خلاها و ضعف‏ها مواجه است.

کلیدواژگان: سازمان همكاري‏ شانگهاي، آسياي مركزي، افراطي‏گري، جدايي‏طلبي، تروريسم، همكاري‏هاي منطقه‏يي، پيمان ناتو.

دیپلوماسی آب میان افغانستان و ایران مطالعۀ موردی آب دریای هلمند /نویسنده: هارون نجم‌پور

چکیده:

از جمله مسائلی که در روابط دو کشور افغانستان و ایران در طول تاریخ روابط سیاسی دو کشور از اهمیت والایی برخوردار بوده و روابط دو کشور از آن متأثر گشته است، آب‌هایی است که از افغانستان به داخل ایران سرازیر می‌شود. آب در بیشتر از صد سال گذشته همواره یکی از موضوعات معضل‌ساز میان دو کشور بوده است. بعد از حدود یک قرن بحث و گفت‌وگو که باعث فراز و نشیب در روابط دو کشور شده است. در سال 1351 میان دو کشور معاهده‌ای در مورد آب دریای هلمند به امضا رسید که تا حدودی به کشاکش‌ها در مورد تقسیم آب این دریا میان دو کشور پایان داد. البته باید خاطر نشان گردد که با وجود امضای معاهده میان دو کشور هنوز هم مشکلاتی در زمینۀ چگونگی استفادۀ ایران از آب دریای هلمند وجود دارد. در این اواخر مسائل مربوط به آب بیش از هر زمان دیگری همواره در مناسبات دو کشور جایگاه خود را در مذاکرات داشته است. این نوشته در پی آن است که با توضیح و تشریح جایگاه آب در سیاست خارجی دو کشور و هم‌چنان نیازمندی افغانستان و ایران به آب، روابط دو کشور را مورد بررسی قرار دهد.

 کلیدواژگان: سیاست خارجی افغانستان، دریای هلمند، دریای هریرود، دیپلوماسی آب، سیاست خارجی ایران، حقوق بین‌الملل دریاها

بررسی تحولات افغانستان و همکاری‌های هند/نویسنده: محمدهاشم احمدی

چکیده:

دانشمندان و تحلیل‌گران سیاست خارجی هندوستان کشورها را در سه دایره مورد تقسیم‌بندی قرار می‌دهند که افغانستان در دایرۀ نخست آن قرار گرفته و برای این کشور از اهمیت خاصی برخوردار است. در طول تاریخ به‌خصوص بعد از جدایی هند و پاکستان، جمهوری هند تلاش داشته تا روابط نزدیکی با افغانستان برقرار نماید. افغانستان در حدود دوهزار و پنجصد کیلومتر مرز مشترک با پاکستان دارد. اگر دوستی افغانستان و هند دوام داشته باشد، هند موفق شده است که رقیب دیرینۀ خود یعنی پاکستان را مورد محاصرۀ سیاسی و اقتصادی قرار دهد. هند برای به‌دست‌آوردن این دوستی از سال 2001 میلادی کمک‌های خود را با ارزش حدود دو میلیارد دالر به افغانستان ارائه کرده است. هندوستان این کمک‌ها را را از طریق بازسازی سرک‌ها، ارائۀ بورس‌های تحصیلی، ایجاد ساختمان جدید برای پارلمان افغانستان با ارزش نزدیک به صد میلیون دالر، اهداء طیاره‌ها و بس‌های ترانسپورتی و غیره ارائه کرده است و همان‌طور که هند پیش‌بینی کرده بود، ‌توانسته است با ارائۀ کمک‌های مختلف به افغانستان روابط‌اش را با مردم و دولت افغانستان بیش از پیش گسترش دهد.

کلیدواژگان: هند، افغانستان، پاکستان، 11 سیپتامبر، آسیای مرکزی، آسیای جنوبی، محاصرۀ سیاسی.

ماهیت روابط افغانستان و تاجیکستان/نویسنده: نسرین میرزایی

چکیده:

در هر منطقه‌ای برخی از کشورها تبدیل به محور تحولات می‌شوند و نباید با یک‌سان‌نگری و برابرانگاری دچار اندیشه‌های عوام‌پسند گشت و از فهم آن دورماند. در این میان افغانستان و تاجیکستان دو کشوری هستند که روابط آن‌ها عمیق و گسترده بوده و در عین حال هم برای خودشان و هم برای منطقه از اهمیت برخوردارند. در مجموع می‌توان گفت تحولات اجتماعی و سیاسی دوران ما در این منطقه که حوزۀ فرهنگ اسلامی-فارسی است، رخ می‌دهد. افغانستان و تاجیکستان به‌طور عمده در گروه نخست قرار دارند. با توجه به اهمیت روابط این دو کشور و تأثیر آن بر همکاری‌های منطقه‌ای در این نوشتار به روابط افغانستان و تاجیکستان پرداخته شده است.

کلیدواژگان: افغانستان،تاجیکستان، سیاست خارجی، منطقۀ قلب آسیا،همکاری منطقه‌ای

بررسی روابط افغانستان و ایران پس از طالبان /نویسنده: جنیدالله بهمنش

چکیده:

امروزه بشر در دنیای روابط و تنیدگی‌ها زندگی می­کند، پهنا و گسترۀ روابط به‌اندازه‌ای‌ست که برخی جهان را دهکده‌ای بیش نمی‌خوانند. با وجود تنیدگی‌های فراوان، روابط کشور ها بر منافع استوار است که در آن عواملی مانند جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، اقتصاد و امنیت نقش‌های اساسی را بازی می­کنند. با تأمل راجع‌به این عوامل و درک قبض و بسط منافع کشورها، روشن می‌شود که کشورها در پی اتخاذ تصامیمی هستند که چگونگی روابط‌شان را با سایر کشورها بر اساس چه عواملی طراحی نمایند. بنابراین، روابط کشورها بازتابی از مؤلفه‌های ذکرشده است. قرار گرفتن دو کشور در کنار هم، این عوامل را درهم تنیده‌تر می­سازد که افغانستان و ایران هم خارج از شمول این حکم نیستند. در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی اهمیت عواملی چون فرهنگ، اقتصاد و امنیت در روابط افغانستان و ایران در دوران پس از سقوط طالبان مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 کلیدواژگان: افغانستان، ایران، روابط افغانستان با ایران، افغانستان­پسا­طالبان، فرهنگ، اقتصاد، امنیت.

پی‌آمدهای اقتصادی جهانی‌شدن پس از سال ۲۰۰۱مطالعۀ موردی افغانستان/نویسنده: مطیع‌الله مجددی

چکیده:

جهانی‌شدن یکی از بحث های دورۀ معاصر می باشد و جهان را متحول ساخته است. جهانی‌شدن عرصه‌های مختلفی همچون اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را متأثر نموده، اما آثار و پی‌آمدهای اقتصادی جهانی‌شدن برجسته‌تر است. تولید و توزیع بیشتر جهانی‌شده، فعالیت شرکت‌های فراملی گسترش‌یافته، مارکت‌ها به‌ویژه در کشورهای توسعه‌یافته در سایۀ روند جهانی‌شدن عیار گردیده‌اند. با این همه پروسۀ جهانی‌شدن آثار مثبت و منفیِ مختلفی از خود برجای گذاشته است. این روند در کشورهای منطقه به‌خصوص افغانستان اخیراً تحولات و تغییراتی را در تمام عرصه‌ها و به‌خصوص در عرصۀ اقتصادی درپی داشته است. با این وجود دانشمندان روابط بین‌الملل نظریات مختلف و حتی متضادی پیرامون جهانی‌شدن اقتصاد ارائه نموده‌اند. برخی جهانی‌شدن را یک پروسه و تعدادی هم به جهانی‌سازی باور دارند.

 کلیدواژگان: جهانی‌شدن، جهانی‌شدن اقتصاد، افغانستان. 

بررسی تأثیر سیاست‌ها و اقدامات پاکستان در روابط افغانستان و هند/نویسنده: حارث احمدی

چکیده:

در این مقاله تلاش شده است تا ابتدا به بررسی کلیات، مفهوم امنیت و شکل‌گیری مناطق امنیتی پرداخته شود و سپس به چگونگی روابط میان افغانستان و پاکستان و ریشه‌شناسی مشکلات میان دو کشور بپردازیم. به‌گونه‌ای که دور از واقعیت نخواهد بود اگر بگوییم مشکل اصلی در روابط میان دو کشور مسألۀ مرزی دیورند و مسألۀ ارضی پشتونستان بوده است. بخش دوم مقاله، به بررسی ادعای افغانستان راجع‌به خط مرزی دیورند و واکنش‌های دو طرف پرداخته است. در میان عواملی که سبب تشنج دائمی در روابط دو کشور شده است، می‌توان به عامل جغرافیا و ساخت جغرافیایی پاکستان اشاره کرد. شکل جغرافیاییِ طولانی که یکی از شکل‌های سرزمینی نامناسب و حتی خطرناک از منظر ژئوپلیتیک است، سبب شده است تا پاکستان تلاش نماید چارۀ این معضل سرزمینیِ خود را در افغانستان جست‌وجو نموده و به‌افغانستان به‌عنوان عمق استراتژیک خود بنگرد. از منظر مسائل نظامی نیز افغانستان و هندوستان یک ضعف در عمق استراتژیک نظامی پاکستان محسوب می‌شوند و بر همین اساس هدف پاکستان از مداخله در افغانستان جست‌وجوی منافع استراتژیک برای خویش است. منافعی که نه‌تنها افغانستان بلکه منطقه را تهدید می‌کند و این‌جاست که پای رقیب دیرینۀ پاکستان و دوست همیشگی افغانستان، یعنی هندوستان به میان کشیده می‌شود.

کلید واژه‌ها: شرایط امنیتی افغانستان، سیاست خارجی هند، عمق استراتژیک پاکستان، خط فرضی دیورند.